آموزش طراحی چهره از روی عکس
معمولاً از من سؤال میشود که چگونه نقاشی سیاه قلم کار میکنم. وقتی روبهروی یک برگهٔ خالی و ترسناک میایستم، از کجا شروع کنم؟ برای سفارش طراحی چهره برخی هنرمندان از یک سیستم شبکه یا یک “جعبهنوری” استفاده میکنند که عکس مرجع را زیر کاغذ دورهشتی خود قرار میدهد، در حالی که دیگران اصلاً از هیچی استفاده نمیکنند و به سادگی اندازهگیری را با چشم انجام میدهند.
بیشتر بخوانید: لیست اصلی لوازم نقاشی سیاه قلم
هر کس فرآیند و سبک متفاوتی دارد و مهم است بگویم که هیچ راه درست یا غلطی برای نزدیک شدن به یک پرتره وجود ندارد، اما این روش من است. من یک روش برای کپی کردن از عکس مرجع شرح میدهم چرا که این چگونگیاست که پرترههایم را ایجاد میکنم، اما بیشتر مشورتها هنوز هم مرتبط خواهند بود اگر میخواهید یک نفری را که در جلوی شماست، نقاشی کنید. من این باور را دارم که هر کسی میتواند یاد بگیرد که چگونه به درستی نگاه کند، پس بیایید شروع کنیم و من به شما مرحله به مرحله فرآیند خود را نشان میدهم…
آموزش صفر تا صد طراحی چهره رایگان
با چاپ عکس مرجع خود به همان اندازهای که میخواهم پرترهام را بکشم شروع میکنم
من شخصاً فکر میکنم که آسانتر است که به تشابه رسیدگی کنم اگر تصویر مرجعم را با دقت در همان مقیاسی چاپ کنم که میخواهم پرتره را رسم کنم. فکر میکنم این کار زمانی آسانتر است که از مرجع خود را کپی کنید و یا آن را بزرگ یا کوچک نمیکنید. همچنین مهم است که سعی نکنید از یک عکس خیلی کوچک برای دیدن تمام جزئیات صورت استفاده کنید. اگر از یک عکس رسمی میکشید، مطمئن شوید که تصویر کافی بزرگ باشد.
من همیشه از عکسهای دیجیتال استفاده میکنم، و اگر لازم باشد به جای آن از یک تصویر چاپی استفاده کنم، آن را اسکن میکنم تا بتوانم آن را به اندازه بزرگتری دوباره چاپ کنم. ابتدا تصویر را با استفاده از کاغذ چاپی جوهرافشان ارزان قیمت و با تنظیمات خاکستری چاپ میکنم تا اندازه آن را به دقت مورد نظرم برسانم (تنظیم درصد در تنظیمات “مقیاس” پرینتر شما معمولاً راه آسانتری برای انجام این کار است). وقتی اندازه راضیکننده است، آن را با کیفیت رنگی روی کاغذ با کیفیت عکس با استفاده از تنظیمات چاپ “خوب” چاپ میکنم. دو نسخه از آن را چاپ میکنم، زیرا قصد دارم روی یکی از آنها خطوط شبکه رسم کنم.
من دو خط محوری روی عکسهای چاپ شده رسم میکنم.
با استفاده از یک خودکار نقاشی ضد آب مانند “شارپی”، خطی روی یکی از عکسهای چاپی خود رسم میکنم، از طریق محور عمودی سر، که از مرکز فک تا بین چشمان و از آنجا به بالای سر میرود (اینجا آن را با رنگ آبی مشخص کردهام تا بتوانید آن را به وضوح ببینید). بعد، یک خط افقی روی مرکز چشمان میکشم. با اکثر افراد، میبینید که این دو خط تقریباً زاویه ۹۰ درجه از یکدیگر دارند.
سپس یک برگهی کاغذ ردیابی میگیرم و آن را روی عکس خود قرار میدهم. روی خطوط محوری ردیابی میکشم پیش از اینکه برگه را برگردانم و بسیار به آرامی دوباره روی آنها کشیده وزنم. سپس برگه ردیابی را برمیگردانم، آن را روی برگهی نقاشیام قرار میدهم و با دقت روی خطوط فشار میآورم تا آنها را منتقل کنم. برای این کار از مداد درجه HB استفاده میکنم زیرا ممکن است خطوط بعداً به طور کامل پاک نشوند، اگر مداد نرمتری استفاده کنم، در حالی که ممکن است مداد سختتر، کاغذ را فشاردهد.
پس حالا یک صلیب بر روی کاغذم دارم که به من هم زاویهی سری که در حال طراحی آن هستم را میدهد و هم نوعی شبکه برای اندازهگیری شکل سر و تمام ویژگیهای صورت را در مقابل آن میدهد. به جای ردیابی محورها، میتوانستید آنها را به چشم خودتان بر روی کاغذ طراحی خود کپی کنید، اما ردیابی یک ابزار کمکی بسیار مفید است زمانی که من حرفهای طراحی میکنم و مجبورم با یک سرعت مشخص کار کنم. حالا آمادهام که شروع به طراحی کنم.
از محورهای خود استفاده میکنم تا سر را به چهار قسمت تقسیم کنم و شکل کلی آن را درک کنم.
با نگاه کردن به عکس مرجع من با محورهای روی آن کشیده شده، شروع به در نظر گرفتن شکل سر در ارتباط با آن خطوط عمودی و افقی میکنم. سر را به چهار ربع تقسیم شده تصور میکنم و اندازه و شکل هر ربع را به صورت بصری مقایسه کرده و سعی میکنم هر کدام را به صورت جداگانه تصور کنم. همچنین به “فضای منفی” ای که توسط شکل ایجاد شده است نیز نگاه میکنم، به عنوان اینکه خط مشخص کننده سفید یک قطعهای است که برش خورده است.
عکس مرجعی که از آن کار میکنم، پیچیده است زیرا دستان دختر دستههای خود را بر چانهاش قرار دادهاند و لبههای آن را مخفی میکنند، بنابراین باید هم شکلی که توسط لبههای دستان ایجاد میشود را تصور کنم و هم شکلی که توسط دستهایی که دور چانه او قرار دارند ایجاد میشود. من این اشکال را با یکدیگر مقایسه میکنم.
اکنون من اشکال چهار ربع سر و لبههای دست را به کاغذم کپی میکنم. آنها را با خطوط نرم و دودی بسیار سبک میکشم تا بتوانم آنها را تا زمانی که از شکل کلی سر خود راضی شوم، تنظیم کنم. ممکن است آنها را بیشتر تغییر دهم زمانی که شروع به اضافه کردن جزئیات بیشتر میکنم، اما در حال حاضر نقطه شروع خوبی برای کار دارم.
این روش شبکهای بسیار مفید است برای کمک به شما در پیدا کردن موقعیت واقعی همهٔ ویژگیها. به عنوان مثال، موقعیت چشمها یک چیز است که بسیار آسان است که اشتباه شود، و مبتدیان معمولاً آنها را خیلی بالاتر از حد داخل سر قرار میدهند. به دلیل اینکه ما اهمیت ‘احساسی’ را در چهره قرار میدهیم، ما معمولاً ویژگیهای چهره را نسبت به باقی قسمتهای سر بیش از حد بزرگ میکنیم و نهانه هیچکدام پیشانی یا پشت سر را به اندازهی واقعی آنها بزرگ نمیکنیم. استفاده از یک شبکه برای ارزیابی دقیق ارتفاع خط چشمان این اشتباه را اصلاح میکند.
من تمام ویژگیهای صورت را نسبت به خطوط محور خود اندازهگیری میکنم و آنها را به طور نسبتاً ضعیف به تصویر میکشم.
بعد، من شروع میکنم به نشان دادن نقاط بسیار سبک برای تعریف موقعیت چشمها، ابروها، بینی و دهان. با هر خط من با دقت به چشم اندازی میپردازم و از خودم سوالات مداوم میپرسم. نسبت به محور عمودی مرکزی، چه مقدار به ازای خط محور افقی هر چشم شروع و پایان مییابد؟ کدام فاصله عمودی بیشتر است، مرکز چشمها تا پایین بینی یا پایین بینی تا پایین زیر دهان؟ آیا گوشههای دهان به صورت افقی همتراز هستند، یا یکی از گوشهها بالاتر از دیگری است و اگر بله، آنگاه چقدر بالاتر است؟
مهم است که همه چیز را قبل از ایجاد نشانهای اندازهگیری کنید. افرادی که نقاشی نمیکنند معمولاً فرض میکنند که هنرمندان اصلاً افرادی با هماهنگی خوب ‘دست به چشم’ هستند، اما واقعاً آنها در حین کار همیشه به دقت نگاه و اندازهگیری میکنند، و این چیزی است که هر کس میتواند یاد بگیرد.
قبل از اینکه شروع به نقاشی دماغهای دختر بکنم، با یک مارکر Sharpie، چند خط دور آنها روی عکس مرجعم میکشم تا بتوانم به وضوح شکل فضاهایی که آنها را فراگیرند و اندازه و موقعیت آنها را ارزیابی کنم. من عرض دماغهای دختر را با عرض هر نیمه از صورت مقایسه میکنم.
تا به حال تمام خطوطم را بسیار سبک نگه داشتهام تا در نقاشی نهایی خیلی قابل رویت نباشند. قبل از اینکه به تفصیل بر روی آنها کار کنم، قلم لاککاغذم را روی آنها بکشم تا تا جایی که بتوان نهایتاً دیده شوند. نمیخواهم آنها بخشی از نقاشی نهایی باشند زیرا علاوه بر چند خط سایهی قوی، چهرهها واقعاً از خطوط تشکیل شده نیستند بلکه از اشکالی تعریف شده توسط گامها و سایههای مختلف تشکیل شدهاند. آنچه تا به حال با خطوط اسکچی ایجاد کردهام، به سادگی نوعی “نقشه” از چهره است، تا بتوانم خودم را جهتدهی کنم و اعتماد به نفس بیشتری در ابعاد کلی خود داشته باشم در حالی که دور تصویر کار میکنم و این نواحی تونال را مقایسه و سایه میدهم.
از این نقطه به بعد، سعی خواهم کرد تمایل به بسیار کشیدن خطوط را کنترل کنم و وقتی واقعاً وجود ندارند، آنها را “تحمیل” نکنم. به عنوان مثال، افراد اغلب فرض میکنند که لبها به یک لبه سخت و تیز ختم میشوند و آنها را با یک خط احاطه میکنند، بالا و پایین. با اندازهگیری نزدیک به لبها در تصویر مرجع (یا لبهای خودتان در آینه)، متوجه میشوید که این واقعاً موضوع نیست.
توجه کنید که لبها در واقع توسط یک ناحیه از بافت میانی محاط شدهاند که ضخیمتر و روشنتر از بافت لب است، اما نازکتر و قرمزتر از پوست معمولی است. به همین دلیل لبها به طور ناگهانی متوقف نمیشوند، بلکه به آرامی به داخل پوست تحت بینی و پوست زیرین چانه میپیوندند. تنها ‘خط’ واقعی که میتوان در زیر لب پایین دید، یک خط سایه کوچک است. این نوع بررسی بسیار دقیق – هرگز انجام پیشفرضهایی در مورد ظاهر ویژگیها – به شما کمک خواهد کرد تا به دقت بیشتری نقاشی کنید.
من بعداً قلمها و پاککنهایم را به شما نشان خواهم داد، زیرا هنگامی که به این مرحله از ساختاردهی رنگ میرسم، تمایل دارم تقریباً به همان اندازه با پاککنهایم نقاشی کنم که با قلمهایم، سایههای قلمی خود را اضافه میکنم و سپس نقاط روشن را با پاککنهایم نرم میکنم و برش میزنم.
من از سه نوع پاککن استفاده میکنم. اولین نوع، یک مداد پاککن Koh-i-Noor است که به من امکان پاک کردن نواحی بسیار کوچک را میدهد. من از این برای پاک کردن اشتباهات استفاده میکنم، اما همچنین برای پاک کردن سایههای قلمی خود و سپس نرم کردن و برش دادن نقاط روشن با پاککنهایم استفاده میکنم.
در دومین مرحله، من از پاککن مو (گونهای پلاستیکی و قابل تغییر شکل) استفاده میکنم که برای روشنتر کردن لایههای ابتدایی طراحیام یا پاک کردن نشانهها از کاغذ نقاشی مناسب است. پاککنهای مو بخاری نمیکنند و وقتی که با گرافیت بیش از حد پوشیده میشوند، با قیچی رویشان را میبریم.
نوع آخر، پاککن برقی با باتری من است که واقعاً برای ترسیم نقاط روشن، به ویژه در مو، بسیار ارزشمند است. این دارای دو عرض مختلف پاککن است و من اغلب از پیوسته 2.5 میلیمتری کوچک (کمتر از 1/8 اینچ) برای برجستههای باریک استفاده میکنم.
من با مدادهای فابر-کاستل 9000 کشیدن را انجام میدهم، در چندین گرید از HB (مداد معمولی نوشتاری شما) تا 8B که بسیار تیره و نرم است. بیشتر سایههای بر روی پوست رقیق دختر کوچک با مدادهای سبک HB یا B انجام خواهد شد. برای مناطق میانی سایه از 2B و 4B استفاده میکنم و برای سایههای تاریکتر از 6B و 8B استفاده میکنم. همچنین از مداد فنی Pentel با مدادهای بسیار نازک 0.5 میلیمتری برای کشیدن جزئیات کوچک داخل چشمها و همچنین مژهها، موهای ابرو و آن موهایی که اغلب چهره را احاطه میکنند، استفاده میکنم. میتوانید یکی از این مدادها را با مدادهای درجههای مختلف پر کنید و من دوست دارم از مدادهای درجه B استفاده کنم.
من مناطق مختلفی از تن را در عکس مرجع خود مطالعه و مقایسه میکنم و شروع به سایهزدن در تاریکترین و روشنترین نقاط نقاشی خود میکنم.
وقتی که ویژگیهای چهره را به طور کامل ‘نقشهبرداری’ کردم، خطوط محوری را با پاککن باتری یا مداد پاککن کاملاً پاک میکنم. سپس عکس مرجع با خطوط رسم شده را کنار میگذارم و شروع به بررسی نسخه دیگری که چاپ کردهام میکنم. ابتدا باید در نظر بگیرم که نقاط تاریکترین کجا در تصویر قابل رویت هستند؟
اکثراً میتوانید نقاط تاریکتر را در داخل مردمک چشم پیدا کنید. با این حال، ممکن است همچنین ببینید که تنهای تاریکتر در داخل بینی، در گوشههای دهان، در سایههای گوش یا در جاهایی که انگشتان به هم فشرده شدهاند وجود دارند. سعی میکنم هیچ پیشفرضی نداشته باشم بلکه این نقاط بسیار تاریک را پیدا کنم و سپس آنها را با استفاده از مداد ۶B یا ۸B به طرحم پرداخته و سایهها را ایجاد کنم. هنوز هم به طور مداوم با چشم اندازهگیری میکنم قبل از اینکه هر علامتی بزنم، اندازه و شکل هر ناحیهای از سایه را با آنچه که در اطراف آن است مقایسه میکنم.
سپس نقاط درخشانتر در تصویر را شناسایی میکنم. اینها معمولاً نقاطی کوچک درخشان در تقاطع دهانه یا مردمک چشمها یا در لولههای اشکی خواهند بود، اما ممکن است در هر ناحیه مرطوبی مانند پلک پایین یا لبها هم ظاهر شوند. این نقاط درخشان کوچک برای نقل و نشان احساس و زندگی در چشمان کسی، مهم و پیچیده هستند، بنابراین من خطکشی خارجی آنها را با مداد خودکار بسیار نازک انجام میدهم و آنها را به عنوان برگ خالی کاملاً میگذارم. اگر نیاز باشد، در پایان با استفاده از پاککن باتری آنها را روشنتر میکنم.
برخلاف آنچه شاید انتظار داشته باشید، سفیدی چشمان کسی معمولاً به صورت کاملاً روشن و سفید ظاهر نمیشود. احتمالاً در داخل آنها نقاط درخشان وجود خواهد داشت اما با مشاهده نزدیک، همهگونه رنگها و تنهای مختلفی که توسط سایهها یا رگهای خونی در آنها ایجاد میشوند، را میبینید.
سایه میزنم
اکنون شروع میکنم به حرکت دادن دستم روی صورت، تا همهٔ مناطق دیگری از سایه را بسازم. من با یک ویژگی شروع نمیکنم و به ویژگی دیگری نمیرسم، در واقع سعی میکنم به چهره به عنوان یک مجموعه از اشکال انتزاعی نگاه کنم و ویژگیها را به ذهن خودم نام ندهم. این کار به من کمک میکند تا از هرگونه پیشفرضی جلوگیری کنم.
به جای اینکه به مناطق روشن و تاریک در سرتاسر چهره نگاه کنم و این تونها را با اقتضایی که قبلاً ایجاد کردهام مقایسه کنم. به عنوان مثال، هر سایه را چقدر تاریک میبینم نسبت به سیاهی داخل دانههای چشم؟ در ابتدا سعی میکنم تا مناطق تونها را به نسبتی گسترده تعریف کنم و در جزئیات گرفتار نشوم. خم کردن چشم به عکس مرجع من به واقعیت من کمک میکند تا اشکال و تونهای کلی مناطق مختلف چهره را ببینم. من این مناطق را به آرامی و با حوصله پایین میکشم و کمی تخته میکشم در نواحی تاریکتر.
در واقع، هدف من این نیست که کاملاً تنپوشهای پوست را به عنوان آنها ببینم. هدف من این است که برای سایهدهی در چهره کمترین تلاش را بکنم زیرا میخواهم احساس “لمسی نورانی” را ایجاد کنم و روشنایی و بازتاب طبیعی پوست را منتقل کنم. سایه زیادی باعث میشود به زیادی خاکستری به نظر بیاید، بنابراین با پوستی با تن روشن تلاش میکنم تا از همان نقاط سفید کاغذی بیشتری را باقی بگذارم و نه فقط در جایی که نقاط روشنترین را میبینم. سایهدهی را به آرامی و به تدریج افزایش میدهم تا آن را اغراق نکنم.
من با نقاشی سریع و تاریک رو به یک جهت سایه را رسم میکنم و گاهی هم دوباره با سایههای دیگر در جهت دیگری این کار را انجام میدهم اگر بخواهم تاریکیهایم را بیشتر کنم. گاهی هم با قلم پاک کن خودم روی خطوطم با تراشههای مو نقاشی میکنم اگر بخواهم آنها را کمی نرم و گرد کنم. وقتی سایه میکشم، هیچوقت گرافیت را با انگشتانم صاف نمیکنم. این کار نه تنها با خطر وارد کردن هر گونه خاک یا روغنهای طبیعی پوست شما به کاغذ که بعداً ممکن است با گرد گرافیت مخلوط شده و نشانهای روغنی ایجاد کند، بلکه تون خیلی محتشمی ایجاد میکند.
به جای این کار، من میخواهم بافت کاغذ و فضای خالی میان خطوط تاریکم باعث حفظ قطرات کوچک کاغذ سفید در میان سایه شوم. این باعث میشود که پوست نور و درخشندگی را نشان دهد حتی در مناطق سایه تاریک – یک کمی مانند نقاشی آبرنگ که کاغذ سفید از طریق رنگ شفاف میتابد.
این تکنیک تراشهزدن به درستی برای هر نوع رنگ پوست، از جمله سایههای پوست تیره که در واقع درخشانترین و بازتابدهندهترین انواع پوست هستند، کار میکند. برای پوست تیره، من رنگ پوست را با سایههایم بیشتر میکشم و از مدادهای تیره و نرمتر استفاده میکنم، اما همچنان اجازه میدهم که آن قطرات کاغذ روشن از طریق ضربههایم بیرون بزرگ شوند. مانند پوستهای روشن من سعی میکنم خیلی سنگین نقاشی نکنم، به هدف به تصویر کشیدن سایه پوست با دقت در میانتونها میرسم اما مناطق درخشان را خیلی سبک نقاشی میکنم تا درخشندگی طبیعی پوست را نشان دهم.
من از صورت دور میشوم تا موها را تکمیل کنم.
وقتی که تونهایی را در داخل صورت ایجاد کردهام و قبل از اینکه به جلوتر بروم، معمولاً به طور کامل به رسم موها میپردازم. دو دلیل اصلی برای این کار وجود دارد. اولاً، رنگ مو تأثیری بر روی چگالی تونهای پوست دارد، زیرا معمولاً تاریکتر است. هنگامی که شروع به پر کردن رنگ مو میکنم، اغلب احساس میکنم که تونهای پوست بیش از حد ظریف و کم رنگ هستند و معمولاً با افزودن سایههای بیشتر پوست را تیرهتر میکنم.
ثانیاً، من بسیار متعجب شدم که متوجه شدم چگونه رنگ و مدل موی درست میتواند برای رسیدن به شباهت خوب مهم باشد! گاهی احساس میکنم که شخص را نگرفتهام تا زمانی که موهایش را نقاشی کنم، و سپس ناگهان شباهت شروع به تشکیل میدهد. بنابراین، من هرگز موها را تا آخرین لحظه نگذارم.
من یک تکنیک کامل برای نقاشی مو توسعه دادهام که درباره آن میتوانید در این آموزش گام به گام نقاشی مو بخوانید. این شامل کار کردن در چندین لایه است: ابتدا سایهزدایی، سپس صاف کردن نشانههای مداد، اضافه کردن سایهزدایی بیشتر و دوباره صاف کردن است. موها و لباسها تنها جاهایی هستند که ممکن است مداد را کمی به کاغذ بکشم تا تأثیر لمس روانگرایی را ایجاد کنم، اما همیشه برای این کار از کاغذ بهره میبرم و هرگز از انگشتانم استفاده نمیکنم.
همانطور که با صورت شروع میکنم، ابتدا تعدادی خط ابتدایی را نقاشی میکنم تا خود را هدایت کنم: به دنبال تارهای بزرگ مو میگردم و تشخیص میدهم که به کدام سمت جریان دارند.
سپس شروع به تراشه زدن در بلاکهای سایه میکنم، به نسبت وسیع و بدون جزئیات زیاد و همیشه در همان جهت تارها. ابتدا این لایه را صاف میکنم، و سپس سایهزدایی تاریکتر را بر روی آن اضافه میکنم و پس از آن دوباره صاف میکنم. هدف من نمایش موها به شکلی ‘مختصر’ است، با تونهای پایه صاف و جلوههای مداد داخل آنها که میتوانند به عنوان خود موها نمایان شوند.
سرانجام، نقاط روشن را با پاک کن برقی اضافه میکنم، و آنها را به آرامی با یک دستمال پاک میکنم تا آنها را با هم ترکیب کنم، شاید با چند خط مداد بیشتر روی آنها آنها را کمی شکسته کنم. در نهایت به مراجعه کردن به مرجعم میپردازم و با پاک کن لاستیکی بر روی نواحی گستردهتر موی روشن کشیده شده، تا اثر براقتری ایجاد کنم.
بازگشت به صورت، من سایهزدایی را بیشتر بهبود میدهم
با اینکه موها را به پایان رساندهام و راضی هستم، به صورت بازگشتی به صورت میپردازم، اگر پوست به نظر میرسد که اکنون خیلی کم رنگ است (میخواهم سایهزدایی روی پوست را روشن نگه دارم، اما نمیخواهم او به نظر خیلی روحیه زده باشد). همچنین میخواهم کمی جزئیات بیشتر و تنوع تونیکال داشته باشم. اگر میخواهم خطوط تراشه زدنی خود را کمی نرمتر کنم، با قلم پاککن خود دوباره روی آنها تراشه میزنم تا آنها را روشن کنم و گرافیت را کمی خرد کنم. هر چقدر که لایهها را بیشتر و بیشتر بر روی هم بگذارم، تراشهزدن نرمتر و ظریفتر به نظر میرسد.
2 نظر
ممنون
خواهش میکنم. اگر سوال یا نیاز به کمک دیگری دارید، خوشحال میشویم کمک کنیم.